دل از این زندگی هیهات بگذر
ازین سلول بی رویات بگذر
ازین آشفته رویاهای تلخی
که تاول بسته بر تنهات بگذر
مگیر دامان این دایه که سردست
زمادر مهربونترهات بگذر
تاسف از چنین مجنونهایی
که لیلی ش گفته از لیلات بگذر
شریفا آن فلانی رفته از کف
تو هم از مهر بی معنات بگذر
دوستان عزیزمن...منظورمن ازین طعنه ها درشعرم کس خاصی نیسته ..این فقط ناله های من از روزگار غداره ... قلم من اگرکه باعث رنجشی بشه همان بهتر که ننویسم