ازباغ می برند چراغانیت کنند
تاکاج جشنهای زمستانیت کنند
ای گل گمان مبر به شب جشن میروی
شاید به خاک مرده ای ارزانیت کنند
یوسف به این رها شدن ازچاه دل مبند
این بار می برند که زندانیت کنند
یک نقطه بیش فرق رجیم ورحیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانیت کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
شاید نشانه ایست که قربانیت کنند
چه زیبا خوانده وچه زیبا تر گفته اند ..........................................................................................................