-
یادداشت
جمعه 27 تیرماه سال 1393 20:24
چه سخت است که حرفت را نفهمند و سخت تر آنکه حرفت را اشتباهی بفهمند.
-
پروانه ی نیامده ام
پنجشنبه 19 تیرماه سال 1393 20:56
تقدیم به پروانه ی نیامده ام شهرزاد کوچولو کوه ازچشم بیفتد وقتیکه به پرواز درآئی پروانه دشت دروحشت کوچک شدن است وقت آنست که از پیله ی رویائی من بدرآئی..بشکنی کاسه و کوزه سربختکهایم بغلکهایت را تو بآغوش شررسوز پدر بخشی..ماهکم تو مرا گرم نگه میداری خوب میدانم غزلک تو به آرامش من می اندیشی.. تو درین دنیا نیستی..من تورا...
-
...!93
جمعه 1 فروردینماه سال 1393 01:10
....مثل عیسای ناصری ک قربانی جهل یهودشد وبه آسمانها پیوست..امشب قدمهای آرام وآهسته ی ثانیه رادیدم که قربانی زمان،که مصلوب یک لحظه درافق شد..(دنگ دنگ دنگ..سفرعمر ازشیشه به سنگ !)وسالهاست ک ردپای شگرفش ب خاطره هاپیوسته..آری گاهک هائی که آسمان را ازفلق تاشفق ب خون کشیده قبل ازاآنکه حلولش رابه سروربگذرانیم؛ بیائیدمرگ...
-
در مدح علی اصغر
پنجشنبه 16 آبانماه سال 1392 22:47
ازقتال آنهمه خونین کفن درکربلا صحنه ای درپیش چشمانم مکررمیرود روبه میدانی که دارد کوفیان درخود نهان کودکی شش ماهه چون عباس واکبرمیرود ازرباب آید اگر گلبانگ لالائی به گوش روی دست زینبش قنداقه پرپر میرود روبه اقیانوس خونینی که دارد نینوا جوی سرخ لاله ها ازخون اصغرمیرود بهراستمداد سالارشهیدان باشتاب سوی تیرحرمله باشوق...
-
غزلی متاثر
سهشنبه 14 آبانماه سال 1392 18:50
ازباغ می برند چراغانیت کنند تاکاج جشنهای زمستانیت کنند ای گل گمان مبر به شب جشن میروی شاید به خاک مرده ای ارزانیت کنند یوسف به این رها شدن ازچاه دل مبند این بار می برند که زندانیت کنند یک نقطه بیش فرق رجیم ورحیم نیست از نقطه ای بترس که شیطانیت کنند آب طلب نکرده همیشه مراد نیست شاید نشانه ایست که قربانیت کنند چه زیبا...
-
بی ملاحظه
شنبه 4 آبانماه سال 1392 20:42
ازغم اینهمه روز خوابم اگر نمیبرد بختک خواب من شده این شب بی ملاحظه! گوش شریف پرشده ازلب سرخ دلبرش اینهمه فحش وناسزا برلب بی ملاحظه! حال مرا رعایتی بهترازین نمیشود تیرکشد به استخوان این تب بی ملاحظه ! از تومرا توقعی بیشتر ازین شود شریف که داردی به مسخره ز بی ادب ملاحظه!
-
ازلی
شنبه 4 آبانماه سال 1392 20:11
روزازل اگرشدی شاهد رستن شرر ای دایه ی آفرینشم زمین خسته رابگو مراکجابیاوری!...................... کسی درظلمت محض دعای کال من را نمیبرد به کبریا گرت رسی به درگه اش برسرحال زار من گمان نمیکنم که تو خدا بیاوری!.............................. ضریح زانوان خود دخیل انزوا شدم کفتر گنبد طلا نشایدم چنین که تو حاجتم از رضا...
-
گستاخی
پنجشنبه 28 شهریورماه سال 1392 23:41
ای هزاران سال خفته سینه را ای همانابغضک ترسوی من رعد شو صدپاره ی سی پاره شو بامن ازاینجا بگو نظم ناهمگون ببین و شکوه ازآماج این پتیاره کن............. آتشی برخرمن عالم بزن هستی انسان به خاکستر رسان برسرسنگ جهان عودی بسوزان.... برسرتیغ شفق سایه ای مردار خورشیدو مه است.... نورها گستاخ و بی پروا شدند سایه را اینجا برشته...
-
کلامکی
پنجشنبه 7 شهریورماه سال 1392 21:31
چگونه به تاولهای پایم بیاموزم که راه را اشتباه آمده ام..................................... خداوندا همانگونه که از آرزوهایم گذشتی ازگناهانم نیز بگذر..............
-
ترانه ای از همای
چهارشنبه 30 مردادماه سال 1392 20:55
همای چقدزیبااین ترانه رو میخونه دلم نیومد که ننویسمش ....چه آرامش سفیدی دارد این چه حرفیست که درعالم بالاست بهشت هرکجا وقت خوش افتاد همانجاست بهشت دوزخ از تیرگی بخت درون تو بود گردرون تیره نباشد همه دنیاست بهشت............................ ای دل ساده بکش درد که حقت اینست اززمانه بشو دلسرد که حقت اینست هرچه گفتم مشو...
-
نگاهها
جمعه 18 مردادماه سال 1392 23:31
به اعتقادمن نگاه مغناطیس عجیبی دارد....گاه چنان آرام وزیباست که هرچه ورق میزنی آرامشست و آسایش....وگاه همین نگاه چنان بی تاب وسراسیمه است که به خوناشامی میماند....واینجوریاست که من ازدو منظر نگاه را دیده ام.........حالا نگاهت ناز نرگسهای کوهی نگاهت رقص پیچکهای خودرو حضور مریم وزنبق نگاهت عصمت وعشقست نگاهت آسمانی ابرکی...
-
امام علی
پنجشنبه 10 مردادماه سال 1392 22:17
ازآن زمانیکه بی بی با آن خیال معصومش ابرهائی را در اسمان نشان میداد که اطراف ماه بودند ومیگفت که اینها کاه هستند که از دلدل اسب امام علی در رفتن به خانه ی خدا ریخته شده............................... وآن گاههائیکه در نخست جست پرخیزمان میگفتیم یاعلی.... ویاآنگاهکه استخوان دستان فرتوتمان بر کاسه ی تیرکش زانوانمان کمانه...
-
تورم
پنجشنبه 27 تیرماه سال 1392 22:27
این بهرحال شعر خیلی تازه را همین امروز عصر با صفحه کلید گوشی به گونه ای فی البداهه سرودم میرسد برگوش من هردم چنین ناله ها از آریای نازنین برق فانوس گدایان هاله شد نورهاله میزند ازهر جبین اوفتادیم ما به دریاها غریق آن یدو بیضای او درآستین هی بزائیدش تورم های زرد گاو لاغرمرده ی ایران زمین 10به 11کرده ایم ماپیشفروش 8 ما...
-
باهوش
چهارشنبه 19 تیرماه سال 1392 21:34
تقدیم به لیلی کوچولوی باهوش که درکنکورمقامی عالی کسب کرده است... بهترین دخت جهان ازاین خلایق لیلی است شوق وذوق این قلم دراین دقایق لیلی است ازگلستان تافته برروی و رخسارش خدای مثل نرگس عین لاله چون شقایق لیلی است میگذشت از مرگ مرداب او بشوق وافری سوی رویا روی دریا توی قایق لیلی است بایدی مجنون شود آخر نصیب لیل ما...
-
کوچه و انتظار
پنجشنبه 13 تیرماه سال 1392 22:45
بیا این شهر گرم و بی محبت را بیا این کوچه ی فرسوده ازتکرار بن بستش ازین قی کرده جاپاهای تکراری ازین بادی که می روبد غبارخاطر پارا ازین گم کرده ره فریاد غرایم ازآن پژواک خاموشی که گلبانگ گلو گندیده ی خودرا به ره گم کرده فریادم نبخشیده ازین نفرین که شاید کرده معشوقم ازین بختک ازین وحشت ازین خواب پریشانی ازین شوباد وشن...
-
سخنی ...
پنجشنبه 6 تیرماه سال 1392 20:40
نمیدونم اینهمه دردو کجای دلم بذارم که جیکش درنیاد............کاشکی بادبادکی بودم که بااین غمباد عروج میکردم آسمان هفتم را ...دوست داشتم روحی میبودم وسبکبال ابرها را میپیمودم حتی به قیمت خلاء.....دریاباآنهمه نوش دهان برعطش تو قیف میکند گردابی ازنمک گشوده برگ صحرا که هرچه مینویسم توقیف میکند......تمام کتاب نوشته ام را...
-
شعرکی برای دخترکم
پنجشنبه 30 خردادماه سال 1392 21:52
....تکررکلمات دراحتباس واژه ها............ر ر ر ...ش ش ش ....ب ب ب .....ز ز ز ز ز ز ز ز ز ز ز رهی بررعد رستاخیز رویا.................. شبی شیرین شریفی شادمانا........... بهی بوی بهارو بانگ بلبل ببالد بال بانوی بخارا....................... زهی زیبائی زهره ز زهرا زهی زهرای من چون زهره زیبا..........
-
تمرین تنهایی
جمعه 20 اردیبهشتماه سال 1392 21:11
عزیزی میگه : مرا کن خواب ای دریا بسان ماهی بی پولکی درامواج آبی چشمانت دگرزین برکه ی دلگیر خواهم رفت دگرزین بخت چون زنجیر خواهم رست روح من تشنه ی دریاست بیا تا که در لانه ی آبی چشمانت شهدی ازباده ی آزادگییت نوش کنم خویش را با تو دران آبی پهن بت پرستانه همآغوش کنم...
-
به یه دوست
پنجشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1392 22:50
رونق طبع من شود عاقبت این روند تو گویش صد ترانه ها نغمه ی دل پسند تو افشان شود چون آذرخش بر دوش معشوق صبا موجی به شانه می دهد پیچش هر کمند تو س...من تنهام وبسیار تنها وبهمین علتست که میتونم شعربگم....بشما اطمینان میدهم که برداشت شما ازین شعر صحیح نمیباشد..شاعران رویاپردازازییشان بالاست... قصه قصه ی همان انسان خیالباف...
-
شب شکسته
جمعه 6 اردیبهشتماه سال 1392 00:40
چه آسان ماه میمیرددرین شهر کسی دراین شب تاریک بامهتاب ماوائی ندارد ........ ..... . همه درغفلت یک خواب کهنه حریص کهکشانها هیچکس نیست محاق ماه معنائی ندارد ........ ..... . کسی برپشتبام خانه ی خود رفیق شاهدخت آسمان نیست نمیدانم چرا اینگونه گشته کسی چشمی به ن ج مائی ندارد ........ ..... . درین برزخ به نمبادی سپارد جان...
-
نقطه چینها
جمعه 30 فروردینماه سال 1392 22:21
زیاد سخت نگیرانسان!وقتیکه پیامکهای ممتدوتکراری عادت تناسل دست میشوند واعصاب مخاطب مونثت را خرد میکنند پس بایست سکوت کرد ونقطه چین نوشت.آری چ ین درچین نقطه نوشت .................... نقطه هائیکه درسکوت وحشی یشان زل میزنند به درازای خاموش کلامکهائیکه که هرچه میدوند ومیپویند نمیرسند که نمیرسند......مثل قطارقیامت که بر ریل...
-
غزل ترانه ای پاک
یکشنبه 18 فروردینماه سال 1392 18:55
غزل ترانه ای روحانی .. بغضتو بشکن و دستاتو دراز کن بسمت و سوی حرم ، ضریح و خانه ای که تمام غماتو میپذیره .. از خانه خدا تا مشهد حاجات .. شریفی زتب میسوزد اینجا پیکرم دوست دلم میخواد که از اینجا برم دوست دلم میخواد که زائر باشم امشب به بامت پر بگیرد کفترم دوست ضریح شانه هایت را ببوسم بگیرم حاجتم از آن حرم دوست برم جائی...
-
بهار 92
سهشنبه 29 اسفندماه سال 1391 20:28
بیائیدو بنوشید برقصید بهارآمد بهارآمد کجائید شماکه مست و عاشق بودوهستید اگرمستیدو عاشق پس شمائید ......................................................................................................... ......................................................................................................... بالاخره...
-
غزلک
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1391 20:58
دل از این زندگی هیهات بگذر ازین سلول بی رویات بگذر ازین آشفته رویاهای تلخی که تاول بسته بر تنهات بگذر مگیر دامان این دایه که سردست زمادر مهربونترهات بگذر تاسف از چنین مجنونهایی که لیلی ش گفته از لیلات بگذر شریفا آن فلانی رفته از کف تو هم از مهر بی معنات بگذر دوستان عزیزمن...منظورمن ازین طعنه ها درشعرم کس خاصی نیسته...
-
غزل رنجش
پنجشنبه 10 اسفندماه سال 1391 20:25
آن قدر رنجیده ام کز خاطرم رفتند همه میروم جائی که فارغ گردم از این همهمه شاعری اینجا شکسته زیر آوار غمش مردمی آنسوترک در عیش و نوش و هلهله اینهمه سا زش چه سود با آنهمه بی معرفت من بریدم خسته ام گفتم خدایا بسمه گفتمش ای زندگی بسه بریدم خسته ام روز و شب ورد منو تکرار من این زمزمه گوشه ای رفتم گزیدم خلوتی بکر و سپید دورم...
-
حیف شعر
یکشنبه 22 بهمنماه سال 1391 15:48
هرکه خوش باهرکه میباشد شود هرکه با هرکس که مینوشد بنوشد هرکه هرکس را که میبوسد ببوسد حرص ما ازاین مقوله گر نمیگیرددگر من ازان حرصم بگیرد شعرمن اندیشه واحساس من حیف گردداین وسط حیف ازان شهوت که من دروقت ارضای قلم بربکارتهای دفتر میچکاندم...حیف ازان جوهر پس هرکه باهرکس که میرقصد برقصد حیف خط...حیف شعرو حیف احساس و غزل
-
رویا آرا
جمعه 13 بهمنماه سال 1391 12:37
برای نازنین دخترم لیلی کوچولو که خیلی دور شد ... چیستی ؟ کیستی ؟ ...... نیستی !؟ فکری شده ای فکر و فقط فکر کابوسی به خیال آرائی تو فقط روئیایی ! دل من تنگ شده تو چه هستی که نمی دانی مردم از بسکه شدم دلواپس دیگر ریاضت کش غمهای تو بودن چه صفائی دارد دیگر این دلتنگی به چه می ارزد واقعاً دل چه بهائی دارد نه عزیزی نه نسیمی...
-
از شاملو
دوشنبه 9 بهمنماه سال 1391 20:00
هرگزکسی اینگونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من به زنده گی نشستم ! کوه بانخستین سنگ آغاز میشود وانسان با نخستین درد... درمن زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمیکرد ..من بانخستین نگاه تو آغاز شدم . احمدشاملو
-
گلبوسه ... برای همه ام ... رویای نازنینم
جمعه 8 دیماه سال 1391 19:37
تازیانی تشری رعشه ی گرمی بغلی واژگون شد تنم از لذت مرطوب زنی ریخته از خون شفق بر رخ زیبا قدحی نازکای لب خود را به عسل داده نمی
-
پلک زدن
جمعه 1 دیماه سال 1391 16:20
به اعتقادمن انسانهای خاص آرامترپلک میزنند موجودات درحال انقراض راببینید که یک گوشه ئی مظلومانه وبا یک نگاه سردوپائیزی برکورمال فتیله های عمر،برفسیل فاسد اجدادشان آرام آرام پلک میزنند...ببرمازندران یکروز درخیابان کودکی افغان را دیدم که با کنجکاوی سرخی ، با رویای کوتاهی گوشی کیوسک تلفن را با الو الو کردنش به بازی گرفت ....