-
مرغ شب
چهارشنبه 2 آذرماه سال 1390 23:07
شعرمرغ شب راامروزدرزیربارانی عزیز سرودم وتقدیمش میکنم به انانکه محبتشان به عاریه نیست وهیچ اکراهی درمحبت بی دریغشان نه بوده ونه خواهدبود!!!خصوصأعزیزی که، همیشه جائی برای دردهای من دارد..حتی اینروزها! ای مرغ شب إمشب بیا باخود مرا همخانه کن جانم به نستوه آمده لطفی برین بیگانه کن .......... ای مرغ شب ای مرغ شب اندوه...
-
بلم
دوشنبه 30 آبانماه سال 1390 23:02
شعر بلم جدیدترین سروده أم میباشد که دیشب به هذیانی سرودمش وتقدیم به آنانکه چنین احساس خوشایند ولطیفی دارند... بلم باش وبیا آرام..(بلم باش وبیا آرام) رها درنفخه ی مدهوش نیزاران که بادش سازدلسوزی به لب دارد. وباهرجنبش پلکت بشو خیره به پرچین های زیبایش.. به خورشیدی که ازپرهای مرغآبی تلألو میکند نورش ومیبخشدهزاران ذره ی...
-
فرشته بالدار
دوشنبه 30 آبانماه سال 1390 22:28
تقدیم به فرشته ی بالدار اشعارمmissy mellow .mannerly.minikin.mellifluous مثل آهی که درفاصله ی بین دوراهست. مثل سیگار که دروقت جزا به گوارائی لبهای زنست. مثل بخشایش ابری تاریک،درمیان کوهستان مثل ییلاق وزمستان... مثل معصومیت دانه ی برفی که شبانگاه مرا پشت ان پنجره میسازد. مثل آمیزش کفترها. مثل یک چتر برای دوبغل چون...
-
زن ضعیفه نیست
جمعه 13 آبانماه سال 1390 00:39
تقدیم به زنانی که هماره عصای دستند و سایه ئی بر سر ... زن اجین با زیبائیست.زن را بایدچون طبیعت تقدیس کرد، بوسیدونوازش کرد،چون می زاید.. زن دروقت زایمان،باجهش غضروفی خون درکمرگاه وفریادی مبارک،چون رسولی که خدا دوستش میدارد،حاجت روامیکند.وقتی دست برآبستنش میکشد،عبادت میکند.زن متبلور روح خداوند،درزایش و رویش ست...زن...
-
Lili
جمعه 13 آبانماه سال 1390 00:02
غزل لیلی را با عشق و احترام ، تقدیم میکنم به کوچولوی شوخ و شنگ شعرم ... ( لی لی ) و مادر مهربانش . چه گویم اززبان الکن خویش به تمجید ازرخ زیبای لیلی شقایق های وحشی باطراوت سحردرسجده ازسیمای لیلی برقصدعالمی باشورواحساس به مستی از دم صهبای لیلی گل گیلاس وزردآلوی تازه شکوفا گشته بر لپ های لیلی ربایدلاله ازلفافه هایش گل...
-
روزگارا
دوشنبه 9 آبانماه سال 1390 21:00
تقدیم به خودش روزگارا بس کن ودیگرپریشانم مکن اینهمه درگیرخویش ازخودگریزانم مکن منکه بابوی بهارأرمنی باشم غریب خواهشأ خوارخزان أرمنستانم مکن آشنا بگذار دست رد زندبرسینه أم مرحمت فرموده محتاج غریبانم مکن گرمرادازآتش زرتشت حاصل نایدم لطف زرتشتی میان خرمنستانم مکن سرو مارا کی ثمرریزدازآن بالابه زیر بی ثمر پا درپی...
-
دامنی از زن
یکشنبه 8 آبانماه سال 1390 21:20
مراإمشب دمی بردامنت گیر تواین تن خسته را درمأمنت گیر سرم درآتشی مانندکوره ست ازین کوره برون بردامنت گیر اگردامن نمیبخشی برآتش ببخشم برلحد یابرتنت گیر نثارم کن بغلهای محبت مرا دربستری ازخفتنت گیر مراچون بادصهبا درپگاهان برآن انبوه موی خرمنت گیر چه شوقی دارم ازشیرین زبانان تونامم برزبان الکنت گیر زشوق روی توآواره گشتم...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 6 آبانماه سال 1390 18:00
وقتی شعرمیگویم لذت میبرم لذتی چون مادرشدن.شعرفرزندمنست ازخون منست.من حرفهاوکلمات ولگرد را رام کرده درکنارهم چیده ومعنامیبخشم.شعرهماره همراه منست.وزبان حال من.من زیبائیهارا کرنش میکنم ولذت میبرم.کلمات حنظل ها وشرنگهائی هستند که شاعرآنهاراباچیدمانی زیبا واصولی ،درکام خویش شهدوشرابی گوارامیسازد. sharifi - 09137204818...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 6 آبانماه سال 1390 17:52
شاندل شاعربزرگ فرانسوی درمقدمه ی کتاب آفرینش میگه : حرفهائی هست برای گفتن که اگرگوشی نبود نمیگوئیم وحرفهائ هست برای نگفتن ،که هرگزسربه ابتذال گفتن فرود نمی آورندوسرمایه ی ماورائی هرکس حرفهائیست که برای نگفتن دارد.حرفهائی که بیان نمیشوندمگرانکه مخاطب خویش رابیابند.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 6 آبانماه سال 1390 17:46
فرهنگ تقابل لفظ ها وگفتمان دردها.. وقتی گفتن،گناه نیست،ونگفتن درد،پس بایست گفت.. بگو..بگو.. سخن راآخته کن وبتازبرین برین سپیدکاغذها.. اما نه لزومأ هرحرفی!عزیزی میگه:شعرمخاطب خود را می یابد هرجاکه باشد.. (دوست عزیز،منتظر اشعارمن باش.پس ازمدتی ،کافیه به این صفحه بیای،مطمئن باش پشیمون نمیشی.وب گردی هرچی نباشه ازولگردی که...
-
دریا به پا
جمعه 6 آبانماه سال 1390 15:48
من به عشقت نازنین إمشب کنم غوغا به پا شب اگرکوته ولی من میکنم یلدا به پا بی ستون ازغیظ غم آماج تیشه میکنم فر فرهادی دهم تا شورشیرین رابه پا میشوم مجنون ولیلاراتلفظ میکنم تابرویدلاله ها ازلکنت لیلابه پا درسکوت کهکشان ازچشمک سیاره ها جنگ وغوغا میکنم با جرأت نجما به پا محشری ازغم کنم بااین فلوت بی نوا بغض من در (نی) کند...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 5 آبانماه سال 1390 23:45
انسان شاید تنها موجودیست که مختاربه اختیارست . هرکس که میخواهد خودش را بشناسد بایست لحظه ئی با خویش تنها باشد . ازیرا عزیزان گفته اند : که نه لزوماً ، بلکه یقیناً خودشناسان خداشناسانند. خودرا(یاب) تا خدارا دریابی . فرازی از حنظل نویسی شریفی/.